یک مطالعهی جدید با عنوان "دسترسپذیری قدرت و زمان" که توسط دانشگاه کالیفرنیا انجام شده به یافتهای جالب دست پیدا کرده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، هرچه قدرت بیشتری در اختیار داشته باشید، احساس خواهید کرد که زمان بیشتری نیز در دسترس دارید.
در این پژوهش از چندصد نفر در سمتهای ریاست و کارمندی خواسته شده که پرسشنامهای را تکمیل نمایند که طی این پرسشنامه، از آنها در خصوص احساسشان از مقدار زمان در دسترس برای تکمیل کردن مجموعهی مشخصی از فعالیتهای آزمایشی فکری سوالاتی پرسیده شده است. بر این اساس مشخص شد که اشخاصی که پستهای ریاستی و قدرت بیشتری در اختیار دارند تصور میکنند که تعداد کار بیشتری را در محدودهی مشخصی از زمان انجام خواهند داد. آلیس مون و سرنا چن که نتایج مطالعات را به رشتهی تحریر درآوردهاند چنین اظهار میکنند:
چهار پژوهش انجام گرفته بصورت تجربی نشان میدهند که قدرت باعث افزایش احساس وجود زمان در دسترس میشود و این کنترلی که بر روی زمان درک میشود زمینهساز احساس مذکور خواهد بود. مدیرعاملی که میتواند وظایف خود را به زیردستان ارجاع دهد ممکن است احساس کند زمان بیشتری در مقایسه با دستیاری که مجبور است دستورات سرپرست خود را بصورت کامل اجرا کرده و به وظایف دیگر هم رسیدگی کند در اختیار دارد.
به بیان دیگر، رئیس شما در اداره، تصور میکند که کنترل بیشتری بر روی زمان دارد و همچنین اشخاصی که قدرتی در اختیار دارند حس میکنند که زمان بیشتری برای صرف نمودن بر روی کارها خواهند داشت.
این مطالعه نتیجهگیریهای خود از میزان کنترل درک شده توسط افراد را به فرضیههای دیگر نیز تعمیم داده و چنین نتیجهگیری میکند که افراد قدرتمند کمتر استرس و پریشانی قرار دارند. این مطالعات مقادیری از اطلاعات پایهای را برای تایید گمانهزنی ارائه شده فراهم میکند؛ بدین گونه که افزایش احساس وجود کنترل بر روی زمان و حس در اختیار داشتن وقت بیشتر، موجب میشود اشخاص قدرتمند کمتر تحت فشارهای استرسزا قرار داشته باشند. چنین رخدادی به دلیل نوعی دریافت و درک افزایش کنترل توسط مغز بر روی رخدادهایی که از نظر عینی قابل کنترل نیستند بوجود میآید.؛ رخدادهایی قطعی نظیر وجود ۲۴ ساعت در شبانه روز یا خروجیهای حاصل از پرتاب یک تاس... .
نتایج این مطالعه انعکاسدهندهی آزمایشات روانشناختی گذشته است. وبسایت آتلانتیک برای نمونه به ذکر یک نمونه مطالعه که در سال 2009 صورت پذیرفته میپردازد و چنین مطرح میکند که افراد قدرتمند، نوعی احساس کنترل بر روی رخدادهای کنترل ناشدنی دارند که موجب میشود اعتماد بنفس بیشتری داشته باشند.